مهدی مهرانفرید: مدیرعامل شرکت فناوران آنیسا و مدرس و ناظر رسمی دورههای الپیآی هستم، 8 تا 10 سال است که کار اصلیام لینوکس است. تا کنون هزاران نفر را در زمینههای شبکه، امبدد، توسعه نرمافزار، امنیت، مجازیسازی، آموزش دادیم. بیشتر پروژههایی که داشتیم باز مبتنی بر لینوکس بوده مثل پورتال iran.ir و ایمیل ملی کشور دیتاسنتر وزارت ارتباطات و دیگر موارد.
فرشاد خوشخوی: مدیرعامل شرکت پارس پویش هستم. شرکت پارسپویش سال ۸۲ تاسیس شد و یکی از اولین محصولات تجاری بازمتن ایران را عرضه کرد به نام IBS که یک سامانه مبتنی بر پایتون و پیاچپی بود. الان ۷۰ درصد سرویسدهندههای اینترنت ایران از محصولات ما استفاده میکنند. علاوه بر این، یک محصول مرکز تماس هم داریم که آن هم متنباز است و یکی از مشتریانش نهاد ریاست جمهوری است. پروژه زمین هم از محصولات این شرکت است که به گروهی در مرکز تحقیقات مخابرات ایران تحویل نهایی شد.
پیمان کریمی: مدیر فنی شرکت رایانه روژینا هستم که تمرکز اصلیاش روی سیستمهای جغرافیایی است و بیشتر کارهاش درون سازمانی بوده و مخاطب عام نداشته اما آنهایی را که مردم دیدهاند سایت نقشه تهران متعلق به شهرداری تهران است. اصل این سایت با پایتون نوشته شده اما پیاچپی هم دارد. جدیدا یک سری کارهای تحقیقاتی را با دانشگاه ملبورن شروع کردهایم. آقای کاشانی مدیر عامل هم الان ساکن ملبورن هستند.
مصطفی امیری: مدیر سامان سیستم پردازان کیش، ۱۴ پروژه فعال داریم. معروفترین پروژه ما زرینپال است که با پیاچپی و نودجیاس نوشته شده است. شرکت در سال ۸۸ به وجود آمد و دید ما این بود که طراحی وبسایت انجام بدهیم. الان پروژه «سما» متنباز است بقیه ماژولها و سیستمهای پایهای که داریم متنباز هستند اما متصل به برنامههای دیگر است.
محمد افاضاتی: شرکت روان ارتباط عصر که از اواسط دهه هشتاد شروع به کار کرده و ما در قالب برند سیوس از سال ۹۱ زیر مجموعه روان ارتباط شده ایم. پروژههای اصلی که داشتیم متنک، مزنکس، ارزلایو، ورزشلایو و پروژههای مخابراتی دیگر را شامل میشود. چاپگر سه بعدی هم یکی از زمینههایی است که در آن کار میکنیم چون خودم هم به آن علاقه داشتم و با کار دیگرم مرتبط است.
سلام دنیا: کسبوکار در حوزه متن باز چه تفاوتی با کسبوکارهای نرمافزاری دیگر دارد؟
افاضاتی: اولین سختی این است که طرف اسم متنباز را به هر صورتی که میشنود میگوید مگر مجانی نیست پس چرا پول میگیری؟ توضیح ما این است که برای پشتیبانیاش میگیریم یا میگوییم چندتا پلاگین برایش نوشتم. یعنی این قیمت گذاری باید چطوری باشد؟ دومین مورد که من به آن برمیخورم تجربههای بد است. در حوزه متنباز عده زیادی به راحتی توانستهاند وارد شوند و خوب پشتیبانی نمیکنند. مثلا یک مدت مثلا با قیمت ۱۵ میلیون یک مامبو نصب میکردند و بعد نسخه جدید میآمد طرف آپدیت نمیکرد بعد هم هک میشد. بعد مشتری میگفتن متنباز همان است که هک میشود؟ هرچند وضعیت بهتر شده اما باز باید اصلاح شود.
کریمی: چون راهحلها ارزان در میآید و یک راهحل ویندوزی مثلا ۱۰۰ هزار دلار پولش میشود. این پولی که خرج میکند به او احساس امنیت میدهد. حس میکند که واقعی است و پشتش پشتیبانی و امنیت است. داخل ایران این حس اعتماد نسبت به راهحلهای متنباز وجود ندارد. فرهنگش در حال جا افتادن است اما ترس همچنان وجود دارد. مشکل دیگر بزن در رو بودن شرکتهایی است که اپنسورسی کار میکنند. چون محصولات بر پایه دانش خودشان است و هزینهای نمیدهند خیلی سریع تشکیل میشوند، دو سه محصول بیرون میدهند و بعد میروند. خیلیها هم اصلا محصول بیرون نمیدهند فقط کانفیگ میکنند و بعد از یک مدت یا کارشان نمیگیرد یا به مشکل میخورند منحل میشوند و مشتری دیگر نمیتواند از کسی پشتیبانی بگیرد و این، یک ذهنیت بد ایجاد میکند.
افاضاتی: من میخوام با این حرف مخالفت کنم. وقتی یک شرکتی به صورت Close source کار انجام میدهد دیگر هیچ کس پشتیبانی نخواهد کرد. این خیلی بزن در رو تر است!
کریمی: چون ما پول لایسنس نمیدهیم و همان نرمافزار متنبسته را هم داریم مانند یک نرمافزار متنباز میفروشیم. حالا فرض کن شما از یک شرکت بزرگی لایسنس را میخری. این شرکت قوام بیشتری نسبت به شرکتی دارد که تصمیم میگیرد یک محصول آپاچی را تغییر دهد و عرضه کند.
خوشخوی: من هم البته موافق نیستم ارتباطی به متنباز بودنش ندارد. من اصلا مخالفم چیزی به نام کسبوکار بازمتن تعریف کنیم. کسبوکار، کسبوکار است حالا ممکن است در آن از ابزار بازمتن استفاده شود ممکن است نشود. این چیزی نیست که مشتری نهایی بخواهد درگیرش باشد. در حقیقت دنبال راهی میگردیم که تجارتی برای این محصول بازمتن پیدا کنیم. صرفا چون هزینه کمی برای شروع پروژه میخواهد. متاسفانه بچههایی که کار متنباز میکنند دید تجاری و اداری درستی ندارند میآیند یک ایده خوبی را پیادهسازی میکنند در حالی که درصدی که ایده و پیادهسازی در تجارت دارد یک درصد کوچکی است خیلی حواشی دارد که نمیتوانند آنها را مدیریت کنند. مسئله، اعتماد و اعتباری است که وجود دارد، یک شرکتی است که 20 سال دارد کار میکند، محصولش هم به همین خاطر گران است یک شرکتی است که الان 6 ماه است تاسیس شده. مشکل این است که شرکتهایی که کار بازمتن میکنند قدمت ندارند.
امیری: یک شرکتی برای یکسری از محصولات متنبستهاش مانند شیرپونت و تیامجی نزدیک به 100 هزار دلار تعیین کرده بود که میخواست لایسنس این نرمافزارها را بخرد. ما میگفتیم تیامجی به درد نمیخورد و شما میتوانید یک فایروال بهتر داشته باشید اما میگفتن باید دیوایسش رو کامل بگیرم میگفتیم تیامجی هیچ وقت کلا یک دیوایس بهت نمیدهد این سمت هم یک لایسنس بگیر چه احتیاجی به سرور داری. آنها میگویند بله یک شرکت سابقه مشخصی دارد و من حاضرم برای آن محصول متنبسته هزینه زیادی بدهم.
افاضاتی: هزینه ضررش را نمیخواهد بدهد. شرکتی که شالودهاش ضعیف است به هر صورت صدمه میزند. مدیر بانک میگوید برای من 10 میلیون 100 میلیون مهم نیست، من چیزی میخواهم که به من جواب بدهد. نمیخواهم دو ساعت حسابم داون شود و میرود گرانترین را میگیرد.
مهرانفرید: یکی از مشکلاتی که در این زمینه در آموزش داشتیم این است که نسخههای مختلف لینوکسی وجود دارد. کسی که در خارج دورهای را میگذراند روی سرور ردهت تسلط پیدا میکرد بعد در شرکتی میخواست روی یک سیستم دبیان بیس کار کند اصلا با معماری آن پلتفرم آشنا نبود. ما شرکتهای مختلفی را در دنیا تست کردیم یکی از کمپانیهایی که انتخاب کردیم الپیآی بود چون آموزشهایش گلوبال کرس و گلوبال ترینینگ بود. یک روشی را ابداع کرده بود که کسی که دوره را میگذراند بتواند با تمام سیستمها کار کند. آمده بود یک بررسی کلی انجام داده بود و یک کُر سیستم را ارایه کرد. دیده بود که تفاوت سیستمعاملها بیشتر روی سیستم پکیجینگ است و این دو را جدا کرده بود. مشکل دیگر این است که همه از توسعه نرمافزار متنباز ترس دارند. مثلا یک گروه با ده توسعهدهنده روی یک پروژه کار کرده و هیچ جایی هم نتوانسته آن را ثبت کنه یا اگر هم ثبت کنه وقتی که به صورت متنباز منتشرش میکند کس دیگری میتواند با یک تغییر کوچکی همان پروژه را بردارد و با یک قیمت کمتری بفروشد و با خود این رقابت کند. در ایران نه تنها کپیرایت را رعایت نمیکنیم بلکه کپیلف را هم رعایت نمیکنیم و هیچ مرجع قانونی برای حمایت وجود ندارد. من با حرف شما موافقم ما نمیگوییم این یک مدل اقتصاد متنباز است ولی نحوه ارایه سرویسهای نرمافزارهای متنباز یکم متفاوت است ولی در همه جای دنیا حتی آپاچی هم که میآید پروژه بزرگی مانند هادوپ را میسازد، سورس آن را با اعتماد به نفس منتشر میکند و میگوید همه میتوانند استفاده کنند اما پشتیبانی را باید از من بگیری. یکم روی فرهنگ پشتیبانی دادن و گرفتن مشکل داریم.
سلام دنیا: اگر کسی میآمد یک خط از نرمافزارهای پارسپویش را تغییر میداد و به نام خودش میفروخت با او چه کار میکردید؟
خوشخوی: اگر کسی محصولی تولید میکند و به صورت متنباز منتشر میکند و نگرانی این را دارد که کسی آن را کپی کند مدل کسبوکار اشتباهی را انتخاب کرده. محصولات ما بدون ما استفاده محدودی دارد نه اینکه نیست. اما به خاطر تخصص و انعطاف پذیری که ما میتوانیم در کارمان داشته باشیم کسی که واقعا حاضر باشد هزینه کند ترجیح میدهد با خود ما کار کند تا برود این محصول را از کس دیگری بگیرد. الان درصدی از کسانی که دارند سیستم ویپیان میفروشند از آیبیاس استفاده میکنند اینها اصلا کسی نبودند که ما بخواهیم به عنوان یک شرکت قانونی ایرانی به آنها کمک کنیم سرویس ویپیان بدهند. ما یک مزیت رقابتی هم درست کردیم و نسخههای قدیمی را متنباز میکنیم نه آخرین نسخه را. ما میتوانیم خدماتی بدهیم که یک برنامهنویس تازهکار اعتبارش را ندارند. الان هستند کسانی که نرمافزار ما را با نام دیگری میفروشند برای همین کسی نمیآید به این موضوع اهمیت بدهد. کسی که بخواهد از مزایای متنباز بهره میبرد و کسی هم که کاملا دید تجاری دارد با ما کار میکند. ضمن اینکه این باعث تبلیغ زیادی برای ما شد منهای اینکه ما آن را متنباز گذاشتیم و جامعه میتوانست از آن استفاده کند ما اگر آن محصول متنباز را نداشتیم نمیتوانستیم رشد کنیم و ادامه بدهیم.
سلام دنیا: این سختیهایش بود، متنباز چقدر کار شما را راحت کرده؟
افاضاتی: مثلا شرکتی نرمافزاری میخواهد محصولی تولید کند.میداند نمونهاش وجود دارد با اضافه کردن یک سری ویژگیهای دیگر وقت بسیار کمی از او میگیرد. این خودش در خروجی محصول خیلی کمک میکند و برای خود من هم جزو حسنهای خیلی خوبی بوده. مورد دومی که وجود داشت این بود که برای من سوالی پیش میآمد و اولین گزینه در استکاورفلو به این سوال پاسخ داده شده بود. تصورم این است که این برای کسبوکار من دانشی است که به رایگان میگیرمش. این قدرت ریسک ما را زیاد میکند شرکت متنباز لازم نیست یک کاری را از ابتدا شروع کند.
خوشخوی: در قالب تجاری بخواهیم صحبت شما را بگوییم یعنی هزینه تولید کمتری دارد.
امیری: سورس ما بدون خود ما هیچ سودی ندارد. یعنی من همین الان سورس زرینپال را منتشر بکنم هیچ کسی نمیتواند خیلی راحت از آن استفاده کند چون ارزش، تجربهای است که کسب شده است. من بین سورس و تجربه، تجربه را در گاو صندوق میگذارم. ما «سما» و خیلی از پروژههای دیگر را روی گیتهاب منتشر کردیم ولی هیچکس دست به آن نزد.
سلام دنیا: اطلاع رسانی هم کردید؟
امیری: بله ما در کل کامیونیتیهایی که وجود داشت اطلاعرسانی کردیم. سما را الان دو سال است که نه ما نه هیچکس دیگر دستی به آن نزده است. مسئلهای که وجود دارد این است که بعد از دو سال هنوز زنگ میزنند نصبش را از ما میخواهند. با اینکه ما فیلم آموزشی گذاشتیم و کل داکیومنتهای نصب را منتشر کردیم. یعنی خیلیها میتوانند از متنباز شدن پروژه ما سود ببرند ولی چون فقط به ایده تکیه میکنند و تلاش بعدش را در نظر نمیگیرند موفق نمیشوند. یک امویپی تولید میکند و بنا به خیلی مسائل دلسرد میشود و کار را زمین میگذارد. این به نظر من بزرگترین معظلی است که وجود دارد، نمیداند به کدام سمت حرکت کند و چگونه از آن پول درآورد.
کریمی: یک خوبی دیگر این است که ماها کسانی نبودیم که ضرر کنیم، این از معدود خوبیهای تحریم برای ما بود از این جهت که کسانی که متنبازی بودند چون راهحلهایشان خیلی ارزانتر در میآمد و خیلی از شرکتها نمیتوانستند با بودجههایشان تحریمها را دور بزنند. این ما هستیم که هم قانونی هم قدرتمند هم درست به آنها سرویس بدهیم این برای ما خیلی خوب شد و باعث شد شرکتهای متنباز بیشتر رشد کنند. تصور کنید اگر گوگل و مایکروسافت یا دیگر شرکتهای بزرگ اینجا شعبه داشتند ما شانسی برای کار نداشتیم.
سلام دنیا: چرا به شهرهای دیگر کمتر توجه کردهاید؟ مثلا چرا کلاسها آنلاین برگزار نمیکنید تا کسانی که از تهران دور هستند هم بتوانند استفاده کنند؟
مهرانفرید: سرکلاس وقتی بچهها دور هم جمع میشوند بازخوردش خیلی بیشتر است تا در قالب آموزش آنلاین. بعد چون آموزش ما متنباز است همه استایل جامعه محور دارد. همین جمع شدن خیلی از دوستانی که سر کلاس میآیند از همدیگر یاد میگیرند یا اینکه ما از دانشجوهایمان کلی مطلب یاد میگیریم. برای همین خیلی سمت الکترونیک نرفتیم البته یک حرکتهایی هم داریم انجام میدهیم. ما با توجه به امکاناتی که داشتیم سعی کردیم با کمپهای یک هفتهای که هر چند ماه یکبار برگزار میشود این مشکل را بر طرف کنیم. یا حتی کلاسهای جمعهها را داریم که خیلی وقتها میبینیم حتی از سیستان و بلوچستان، مشهد یا اصفهان هم میآیند. مثلا دیدیم که یک شخصی هشت هفته پشت سر هم از یک جای دوری مثل سیستان و بلوچستان رفته و آمده تا این دورهها را بگذراند. همیشه این دانشجوها فیدبکشان خیلی بیشتر است چون زحمت کشیدهاند و حتی برای دورههای بعدی هم ثبت نام میکنند. ما با توجه به پتانسیلهایمان مثلا ارسال کتاب بوده یا مشاوره رایگان تلفنی یا اینترنتی بوده سعی کردهایم به دوستان خدمت کنیم. حالا ممکن است از لحاظ کیفی سطح مطلوبی که خودمان مدنظرمان بوده را نداشتیم ولی فیدبک خوبی بوده و جای کار فوق العاده زیاد است.
سلام دنیا: ظاهرا بازار کار نسبت به ده سال پیش خیلی تفاوت کرده و گرایش به سمت نرمافزارهای متنباز بیشتر شده. درست است؟
مهرانفرید: الان این نیاز وجود دارد و هست اما به نظر من متخصص کم است. مرکز ملی متنباز میگویند بخشنامه میکنیم که ادارات به سمت متنباز بروند. واقعا متخصص هست؟ البته الان مارکتها خیلی بهتر شدهاند. شاید هفت هشت سال پیش یک کلاس لینوکس اگر میخواستیم تشکیل بدهیم باید خواهر، برادر و دوست و فامیل را به زور میآوردیم سر کلاس مینشاندیم.
سلام دنیا: چند سال پیش همه میگفتند که یک پروژهای اگر بود ما را معرفی کنید تا برویم انجام دهیم. اما ظاهرا الان پروژه داریم ولی آدم نداریم؟
خوشخوی: دلیلش این است که چون همه نیروهای خوب مهاجرت کردند و این کمبود نیرو همه جا هست. از شرکتهای کوچک و متوسطی مثل ما تا شرکتهای دیگر دنبال نیروی انسانی مناسب هستیم. الان اکثر شرکتها نیروهای معمولی را میگیرند خودشان آموزش میدهند.
سلام دنیا: میشود به صورت کنسرسیومی افراد را جذب کنیم آموزش هم بدیم که به تربیت نیروی برنامهریزی شده شرکتهای دیگر هم کمک کنیم؟
خوشخوی: ما البته این پیشنهاد را دادیم که از فارغالتحصیلان در دورههای آموزشی آنیسا ما بتوانیم برای جذب نیرو استفاده کنیم. این ذهنیت به وجود میآید که اگر من بروم درآن جا آموزش ببینم شاید فرصت شغلی هم برایم ایجاد شود.
مهرانفرید: فرصتهای شغلی پارسپویش همیشه در مجموعه ما محفوظ بوده. البته الان هم اگر مراجعه کنید به سایتمان فرصتهای شغلی نوشته شده است.
خوشخوی: یکی از چیزهای نگرانکننده دیگر هم این است که یکسری شرکتهایی با پشتوانه خارجی هستند که به افراد حقوقهای عجیب و غریب میدهند و این هم یک معضلی شده که شاید طرف نرود در آنها و بیاید اینجا ولی این حس را دارد که من یک فرصت شغلی خوب و درآمد بهتر را از دست دادم و این باعث پایین آمدن انگیزه میشود.
کریمی: من فکر میکنم ما مثلا یک نیرویی بیاوریم آموزش بدهیم و وقتی به مرحله پختگی رسید بعد نگران این باشیم که از شرکت میرود یا نه.
سلام دنیا: اینها را میشود با تعهدات مختلف حل کرد؟ مثلا دو سال موظف باشم که در این شرکت بمانم یا یک تعهد 200، 500 هزار تومانی یا یک میلیونی به شرکت را تسویه حساب کنی؟
خوشخوی: البته این پیشنهاد در تئوری خیلی خوب است اما در عمل اکثر افراد مخصوص ایرانیها از این احساس مسوولیت لازم برخوردار نیستند. گاها آدمهایی که توقع نداشتم، گذاشتند رفتند. مثلا ما مجبورشان کردیم بنشینند مستند بنویسند یا دانششان را به دیگران آموزش دهند اما همه دنبال این هستند که رفع تکلیف کنند. یکی از مواردی که خیلی همیشه دوست داشتم پیاده کنیم این است که با شرکتها جمع شویم و آدمهای با پتانسل را پیدا کنیم و حتی بورسیه کنیم. مخصوصا غیرتهرانیها را که وابستگی خانوادگی بیشتری دارند و کمتر میل به خارج رفتن دارند. شاید بشود قراردادهای بلند مدت با آنها بست و موظف کرد مثلا 5 سال برای شرکت کار کنند. حتی کسانی که از لحاظ مالی نیازمندتر هستند به شرکت متعهدتر هستند. مثلا کسی داشتیم برنامهنویس خوبی هم بود، با یک ماشین خیلی مدرن هم میآمد سر کار فقط برای اینکه حوصلهاش سر نرود. میرفت و دو هفته میگفت مریض هستم. تجربه هم میگوید که آدمهای متعهد و متاهل را باید بیاوریم. یک آدم متاهل نمیتواند مثلا بگوید من دو هفته سر کار نمیروم.
سلام دنیا: فکر میکنید تا الان بازار چقدر مدیون متنباز بوده است؟
نگاهداری (مدیر توسعه آیبیاس): یکی این است که راهحل متنباز شروع میکند به تهدید کردن راهحل انحصاری و برای اینکه بازار را از دست ندهند شروع میکنند به تلاش بیشتر. دوم اینکه خود دانشی که به واسطه این محصولات میچرخد ارزشش بیشتر است..
امیری: به نظر من تا زمانی که این رقابت ایجاد نشود هیچ پیشرفتی اتفاق نخواهد افتاد. این باعث میشود که مارکت رشد کند زمانی که بازیگران اصلی زیاد نشوند مارکت بزرگتر نمیشود. وقتی جلوی چشم باشد میل پیدا میکنند تا از آن استفاده کنند. مثلا اگر هر روز پایتون را بشنوند وسوسه میشوند ببینند چیست.
خوشخوی: یکی از کارهایی که سلام دنیا میتواند انجام دهد آشنا کردن مردم با این موضوع است. مثلا شما در سیستم بانکی میبینید که همه چیز با جاوا یا داتنت انجام میشود و کسی جرات نمیکند از تکنولوژی جدید استفاده کند.
مهرانفرید: البته خود این رقابت هم یکسری ابزار میخواهد شما از یک طرف باید شرکتهایی را داشته باشید که شروع کنند به ایجاد فرصت از طرف دیگر باید شرکتهایی داشته باشیم که آموزش بدهند مثل خود ما و از یک سوی دیگر باید ویترینهایی هم داشته باشیم مثل سلام دنیا. الان این اکوسیستم وجود دارد یعنی یک فرد از نقطه صفر اول آموزش میبیند بعد فرصت شغلیاش وجود دارد و بعد هم بازار کارش وجود دارد. البته نگرانی اصلی همه بازار است.
سلام دنیا: آیا متنباز به کشور ما توانسته کمک کند یا نه؟
مهرانفرید: ما در آیتی بیشتر مصرف کننده بودیم. در صورتی میتوانیم توسعه اقتصادی داشته باشیم که فناوری اطلاعات توسعه پیدا کند. توسعه آیتی را در اکثر کشورهای صنعتی دنیا وقتی نگاه میکنید میبینید چندین سال است که متنباز آمده و مهاجرت کردهاند و سیستمهای متنباز بحث توسعه را خیلی بیشتر از سیستمهای متنبسته دارد. الان یکسریها امیدوارند تحریمها برطرف شود و شرکتها دوباره برگردند تا کار را جلو ببرند. به نظر من ما خیلی دیر به سمت متنباز رفتیم اما باز هم نسبت به پتانسیل کشورمان و دیدگاه مدیریتی سنتی که داشتیم پیشرفت کرده ایم.
خوشخوی: مثلا مشکلی که اکثر شرکتها دارند مثل مبیننت یا همراه اول اینکه کل شبکهشان روی راهحل متنبسته است و افرادی که این سیستم را تحویل گرفتند هیچ کدامشان دیگر نیستند و اگر مشکلی برای این سیستم پیش بیاید کسی نمیداند و نمیتواند کاری کند. البته نمیشود یک بیزنسی چند ده میلیارد تومان ظرفیت دارد را روی شرکت که چهل نفر دارد منتقل کنم. شرکتی که نه سهام دارد نه هیئت مدیره بزرگی دارد. یک شرکت بزرگ مثلا چهل سال کار کرده و احتمال ورشکسته شدنش هم کم است. مشکل این است که ما برای ورود به بخشها اعتبار لازم را نداریم. یک راهش این است که بیاییم کنسرسیومهای بزرگ همانند شرکت داده پردازی تشکیل دهیم یا تصمیم بگیریم توان خودمان را با به اشتراک بگذاریم. به هر حال هر فکری میکنم غیر از خودمان شرکتهای متنباز دیگری را هم میتوانیم دعوت کنیم. میتوانیم با کمک هم راهحل را درست کنیم و با اعتبار همهمان این را به جاهای مختلف ببریم و بفروشیم.
امیری: من بارها گفتهام مدل همکاران سیستم ارزش بررسی دارد، واقعا در ایران بوده و از هیچ جای دیگری هم نیامده است. عصر دانشافزا که به نوعی رقیب آنها به حساب میآمد ۵۰۰ نفر پرسنل داشت اما الان وجود ندارد و حداقل با قدرتی که قبلا بوده نیست. همکاران سیستم الان وارد فرابورس شده آن هم به واسطه شرکتهای کوچکتر که هیچ ارتباطی بیزنسهایشان به هم نداشته. به نظرم شرکتها میتوانند از اعتبار و نفوذ خودشان استفاده کنند و شرکتهای دیگر را به جلو ببرند. این حلقه مفقوده ماست. تجمیع شرکتها یک نقطه شروع است. ما تمام کارهایی که انجام دادیم در محیط خودمان بوده و و آن را تبدیل به دانش هم نکردیم یعنی الان یک دانشی است که داخل یک مجموعه جمع شده در حالی که میشد از آن برای پیشرفت جامه متنباز استفاده کرد. چرا همه فکر میکنند که بیرون ایران یک دنیای دیگری است. واقعا تجربیاتی که در ایران هست هیچ کجای دیگر نیست. حداقل در مورد سیستم بانکی هیچ جای دنیا به این اندازه سیستم الکترونیکیشان پیشرفت نکرده است. در دبی تا یک سال قبل سیستمی به نام پایا وجود نداشت. مشابه چک بانکی و ایران چک وجود نداشت. سیستمی برای انتقال وجه وجود نداشت. از این مثالها بسیار وجود دارد و میتوان به صورت کنسرسیومی محصولی را ایجاد کرد و خیلی راحت این بازار را به دست آورد.
خوشخوی: بعد همهمان میتوانیم از نتیجهاش استفاده کنیم.
امیری: کشور دنبال این است که مسوولین نرخ بیکاری را پایین بیاورند. ما هم دنبال نیرو هستیم در واقع همه دنبال یک هدف هستند ولی نه نیاز ما برآوره میشود و نه آنها.
مهرانفرید: این قضیه که چند شرکت یکی شوند را من موافق هستم حالا به صورت هلدینگ یا کنسرسیوم. البته بحث ما چیدمان هلدینگ است. من ممکن است بروم سوپر سرکوچه 50 هزار تومان خرید کنم اما بروم هایپرمارکت ممکن است 500 هزار تومان و بیشتر خرید کنم. هایپرمارکت تمام نیازهای من را در یک جا جمع کرده و در دسترسم قرار داده پس ما هم میتوانیم با کنار هم جمع شدن چند شرکت مشابه این را فراهم کنیم. مثلا اگر کسی بخواهد آموزشش را بگیرد مشاوره و پشتیبانی را هم دریافت کند. خیلی وقتها این اتفاق افتاده مثلا به ما به عنوان یک شرکت کوچک اعتماد نکردهاند و کارشان را به یک دانشگاهی برون سپاری کردند وقتی خروجی کار را بررسی میکنی میبینی فقط کپی پیست بوده. بعد متوجه میشوند چندین میلیارد خرج کرده، هزینه کردهاند ولی هیچ خروجی نداشتند بعد میگویند این پروژه پژوهشی بوده است. یکی از مشکلات ما این است که با هم کار کردن را خوب بلد نیستیم. شاید من به خودم اطمینان نمیکنم ممکن است یک وقتهایی با یکسری از شرکتها مراوده داشته باشم با یکسری هم کاملا رقابت داشته باشم. ما اگر میخواهیم باید بدانیم چه هلدینگی به وجود میآوریم طبیعتا در هلدینگی وارد نشوم که غیر از اینکه خودم سودی نمیکنم به بقیه هم ضرر بزنم. چیدمان هلدینگ خیلی مهم است. معمولا وقتی ایده به سطح تجاری سازی میرسد کل جمع را از بین میبرد. ما اگر یک جمعی میخواهیم تشکیل دهیم باید از همان ابتدا، انتهای کار را بدانیم.
خوشخوی: ما باید یک قرارداد مشخصی با خروجیهای مشخص درست کنیم تا وابستگی به فرد وجود نداشته باشد. ما بهتر است که بیشتر بیاییم پروژههای دانشجویی را پشتیبانی کنیم تا تشکیل گروه دهند و ایدههایشان را تجاریسازی کنند تا با هزینه کمتر به عنوان محصولات کنسرسیوم عرضه شود. در حقیقت ما باید بیاییم جامعه کاربری را به کار ترغیب کنیم. هدف تولید محصولات متنبازی است که استفاده تجاری دارد نمیخواهیم بدون دید اقتصادی کاری انجام دهیم.
امیری: یکی از مواردی که باعث میشود شرکتها با هم اجتماع نکنند این است که میترسند نکند دیگران بیایند پیشنهاد بیشتر بدهند و نیرویشان را بدزدند. در صورتی که با یک توافق کوچک قابل حل است. ضمن اینکه وقتی چند محصول را کنار هم ارایه دهیم آنها یکدیگر را تکمیل میکنند. کلا ده تا شرکت در یک حوزه مشخص دارند کار میکنند و همهشان هم با همه لج هستند. پس نمیگذاریم این مارکت بزرگ شود. در صورتی که همه اعتقاد داریم این مارکت سایزش این نیست. ولی خودمون بزرگترین مانع بر سر راه بزرگ شدن این مارکتها هستیم.
سلام دنیا: جایگاه دولت در این زمینه چیست؟
کریمی: سیاستگذاری دولت در این مورد خیلی تاثیرگذار است. چند وقت پیش یکی از شهرهای آلمان دوباره از لینوکس به سمت ویندوز مهاجرت کردند. مشابه الان که دولت ایران مهاجرت را اجبار کرده زیاد به نفع ما نیست. ما چیزی برای فشار آوردن به دولت داریم؟
امیری: شورای صنفی اهرم قانونی برای فشار آوردن به دولت است.
خوشخوی: معمولا مینویسند که استفاده از لینوکس مزیت محسوب میشود و این اختیاری است.
مهرانفرید: با روی کار آمدن دولت جدید بخشنامهای شده به تمام سازمانها که به امضای خود آقای واعظی جناب وزیر رسیده است که سازمانهای دولتی طرح مهاجرت خودشان را با یک ضربالعجل شش ماهه ارایه کنند. این قضیه تقریبا تبدیل شده به یک الزام. اما مهاجرت به سیستمهای متنباز یا لینوکس یک تغییر است و دشواریهای خودش را دارد. آن کارمند اصلا حوصله ندارد که بیاید نسخه دستکتاپش را از ویندوز تغییر بدهد. او فقط سیستمعاملش را عوض نمیکند بلکه برنامههای کاربردی که در روز با آن درگیر است کاملا تغییر میکند. یعنی بحث مهاجرت به یک دوره آموزشی احتیاج دارد. در بحث مهاجرت مستندات کم است و جا دارد یک رسانههایی مثل شما بیایند تا یک اقداماتی انجام دهند. دانش در سطح اینتگریشن در ایران وجود ندارد. یکسری چارچوبهای بسته دولتی اجازه نمیدهد متخصصان بیایند خودشان را پرزنت کنند.
امیری: ثابت شده که دولت اگر بخواهد کارش را انجام دهد بالاخره یک مشاوری میگیرد و انجام میدهد و از دید من چون آدمهای نااهل در کنارشان بودند تصمیم غلطی گرفتهاند پس این یک واقعیت است که دولت ثابت نمیایستد و بالاخره تصمیمی که مدنظرشان است چه غلط و چه درست گرفته میشود و اجرایی میکند. چرا ما باعث شدیم که تصمیم غلط حاکم شود به خاطر اینکه ما همیشه منتظریم تا دولت یک تصمیمی بگیرد تا همه انتقاد کنند. چرا ما نیامدیم وسط تا کمک کنیم این تصمیم غلط گرفته نشود.
نگاهداری: دولت نباید نقش رهبری همچین جریانی را داشته باشد دولت باید کنار باشد و نقش حمایتی داشته و باشد و نهایت اینکه خدمات جامعه را مصرف کند.
امیری: متاسفانه در ایران همه تصمیمها آنی گرفته میشود. به نظر من دولت فقط میتواند فرصتها را به ما بدهد و ایجاد کند و تهدیدات را کمتر کند.
سلام دنیا: اگر کل جامعه پویا باشد قطعا از دولت جدا خواهد بود و با تغییر دولت و با عوض شدن دولت مشکلی پیش نخواهد آمد.
امیری: به نظر من دولت کمتر خرج کند اما محصول بهتری تحویل بگیرد. میتوانیم بگوییم ما هم محصولات بهتری را ارایه کنیم هم با توجه به ساختاری که ایجاد میکنیم هزینههای کمتری هم صرف خواهیم کرد. پس مشکل چیست؟ اینکه خودمان نمیتوانیم از حقمان دفاع کنیم.
افاضاتی: برای اینکه محصول ما واقعا بهتر نیست. خیلی تخیلی است که بگوییم ما چیزی داریم که از راهحل کامل شیرپوینت و امثال آن بهتر است. اصلا مزیت رقابتی ما این نیست.
خوشخوی: شما ابزاری دارید که نمونه اوپنسورس قابل رقابتی ندارد و اینکه ما بخواهیم خیلی یک جانبه با این برخورد کنیم و بگویم همه چیز باید متنباز باشد به نظر من اشتباه است. همه اینها ابزارند برای اینکه مشکلات سازمان را حل کنند و اگر مشکلات سازمان را شیرپوینت حل میکند به نظر من کار منطقی نیست که دنبال راهحل دیگری باشیم. ما باید فوکوسمان را جایی قرار دهیم که بتوانیم سولوشن بهتری از نمونه موجود بدهیم. چرا ما نیاییم یک میل سروری که اعتبار گروه پشتش باشد را ارایه کنیم؟ اصلا سمت دسکتاپ رفتن اشتباه است سمت سرورها برای ما خیلی راحتتر است چون قابل رقابت هستیم.
سلام دنیا: دولت اگر مهاجرت را به درستی تعریف بکند بهتر نیست؟
خوشخوی: خیلی نمیتوان به دستور دولتی در ایران تکیه کرد. چون تقسیم قدرت معلوم نیست.
کریمی: من اسم مرکز ملی متنباز رو اولین بار بود که میشنیدم باید با این جاها آشنا شویم یا در شورای صنفی عضو داشته باشیم که قدرت داشته باشیم با مراکز دولتی صحبت کنیم.
سلام دنیا: چرا شورای صنفی برای متنباز نداریم؟
امیری: شورای صنفی هم شاید لازم نباشد. ما مدتها پیش با آقای سعادت آمدیم یک هدفی را تعیین کردیم که از طرف تجارت الکترونیک حداقل یک نماینده در شورای صنفی داشته باشیم. یک کار یک ساله انجام دادیم و حدود ۳۰۰ رای آوردیم. اگر چنین چیزی میخواهیم حداقل ۲ الی ۳ سال از عمر کسانی که دنبال این کار هستند باید تلف شود. چون تشکیل صنف به این راحتی نیست حداقل باید ۲۰۰ شرکت پیدا کنید که در این حوزه فعالیت میکنند بعد باید تجمیع میشوند به مجلس برود. از همین ساختارهای موجود باید استفاده کنیم که کم صدا هم نیستند. اگر کم صدا هستند از ضعف ماست. وقتی دولت یک کاری میکند کسی صدایش در نمیآید خب باز هم به آن ادامه میدهد. مهمترین چیزی که عمدتا شرکتها ضربه دیدند همین تصمیمات لحظهای است اگر زمان داشته باشم من با یک روشی میآیم این این کار را میکنم و خودم را آماده میکنم.
کریمی: یک بحث دیگری که دولت میتواند به ما کمک کند این است که در سیاستگذاریهایش دقت کند. مثلا در شرکت ما نیروهایی را داریم که هم جوان است همه هم سربازی دارند. نیروهایی را هم که داریم میترسیم از دست بدهیم. کاش یک پولی بدهیم و دوران سربازی را در ایران کار کنند.
سلام دنیا: این خریدن سربازی میشود. شما حاضرید در ازای کم شدن سربازی نیروهایتان سرویس رایگان به آن نهاد دولتی بدهید؟
امیری: خودمان از جایگاهمان دفاع نکردیم. ما اسم شرکتهای دانش بنیان را زیاد میشنویم میدانید که شرکتهای آیتی جزو شرکتهای دانش بینان نیستند.
خوشخوی: بله دانش بنیانها یک معافیتهای مالیاتی دارند که شامل ما نمیشود. مجلس اصلا کمیسیونی برای فناوری اطلاعات ندارد.
مهرانفرید: ما دانش بنیان حساب نمیشویم هیچ. من مرتب در اداره برق هم میجنگم که برقم را به خاطر چند تا کامپیوتر قطع نکنند. بعضی وقتها در کشورمان آنقدر حاشیه زیاد است به اصل قضیه نمیتوانید بپردازید.
امیری: ما رسیدیم به اینکه یکسری محصولات متنباز نیاز داریم. فقط یکی از نگرانیهایمان این است که میخواهیم نیرویمان را نگه داریم تا کار متنباز انجام دهد. ما تا به حال نیامدیم لیست جاهایی را که امریه میگیرند را زیر و رو کنیم که نیروهایمان را به جای دو سال تلف کردن عمرشان بفرستیمش سر یک پروژه.
سلام دنیا: چرا شرکتها دنبال شرکتهای خارجی نروند و بیایند سمت شما؟
خوشخوی: عموما اوپنسورس بودن خوب است. اما اولویت اول این است که محصولی درست کنیم که قابل رقابت باشد نه اینکه بگوییم چون متنباز هستیم از محصول ما استفاده کنید. این طوری میگوید میروم از یک محصول خارجی استفاده میکنم.
امیری: مثلا در حوزه بانکداری، تمام بانکهایی که کُربانکینگ خارجی آوردند شکست خوردند. یک جایی سرشان به سنگ خورد.
مهرانفرید: مثلا پروژه اوپناساسال چند نفر بیشتر پشتش نبود اما در پروژههای بسیار مهم از آن استفاده میشد یکم در نمایش دادن خودمان هم ضعف داریم.
امیری: ما شو منهای خوبی نیستیم. در ارتش به ما میگفتند یک سوم کار انجام کار است و دو سوماش نمایش کار است. اگر قرار است ما واقعا از این متنباز پول در بیاوریم. متفقالقول دو سه مدل درآوریم که اگر در سازمانی رفتیم و گفت بابت چه میخواهید پول بگیرید همه ما یک حرف بزنیم.
سلام دنیا: جامعه متنباز ایران خیلی دیده نشده، چکار کنیم که بیشتر دیده شویم؟
کریمی: الان بیشتر سایتهای آیتی درباره محصولات ویندوزی مینویسند باید از این رسانهها برای تبلیغ لینوکس استفاده کنیم و مخاطب این بخش را بسازیم.
افاضاتی: دانشگاه بستر همه آیتی ماست. ما در دانشگاه کم دیده شدیم با اینکه محتوای آکادمیک مثل پایتون زیاد داریم. باید در دانشگاهها وارد شویم و در محتواهای درسی تاثیر بگذاریم.
امیری: ما ده تا شرکت هستیم بریم یک دانشگاه بگوییم احتیاج به این تعداد نیروی کار داریم شما در برنامهنویسی پیشرفته این زبان را به دانشجوها یاد بده. ما نباید همه چیز را حاضر آماده کنیم تا برود داخل ذهن دانشجو. قطعا کلاسهای آموزشی موثر است. علاقه البته باید وجود داشته باشد. ما نشستهایم دور میگوییم دانشگاهها که چیزی یاد نمیدهند. نتیجه میشود دانشجویی که بیکار است.